...

دارم حس می کنم ، استفراغ،چهل و پنج روزمه 

 

یه چیزی توی بدنمه شکل ماهی ،شکل گیاه،سه ماهمه 

 

زیر شکمم آره دقیقا همین جا درد داره،پنج ماهمه 

 

شکمم داره میچرخه تو خودش،شیش ماهمه 

 

نفسم،م ی خ ا س ت م بگم نفسم می گییییره شبا،هفت ماهمه 

 

نمی تونم دیگه راه برم،همهش یبوست دارم،شکمم داره پاره می شه ،هشت ماهمه 

 

درد دارم،تنم داغه،پاهام می لرزه،پر بخیه ام 

  

***

همه ش به خاطر اینه که تو رو دنیا بیارم 

 

تا هروقت دلم خواست بزنمت!

نظرات 3 + ارسال نظر
نوید پنج‌شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:15 ق.ظ http://bottles.blogsky.com

واقعاً ضربه ی آخر شعر خیلی شدید بود ...

مرضیه ترکمانی پنج‌شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:21 ق.ظ http://13thrib.blogsky.com

سلام
بازگشت تو به این جان پناه خوب و امن رو تبریک می گم
می دونی که من کنارتم.

..وباقی

سید مهدی موسوی پنج‌شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:12 ب.ظ http://bahal3.persianblog.ir

سلام
فعلا سلام
تا بخوانمت
لینکت کنم
و عصر با حرف های تازه بیایم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد